شب سیاه
عشق
بهار است و شب عشق چه کوتاه بهار است و زمان پیوستن ما من اینجا و توآنجا و غصه هرجا میان ما هزاران کوه و دریا صدایت میکنم ای دلبرم نمایان که جانم از غم دوری پریشان است پریشان بیا بگذار تا با باد بخوانم شاید ناله ام را بشنوی آرام جانم بهار است و نوای بلبل باغ غم عشق مرا خواند به هرجا صدایت میکنم ای دلبرم صورت نمایان که جانم از غم دوری پریشان است پریشان بیا بگذار تا با باد بخوانم که شاید ناله ام را بشنوی آرام جانم که در عشق تو تنهاترینم به تنهایی و غصه بی رقیبم بیا بگذار تا با باد خوانم که شاید ناله ام را بشنوی آرام جانم نظرات شما عزیزان: دو شنبه 6 تير 1398برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : محمدجواد
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|